حمد و سپاس از آن الله بزرگ و ذوالجلال است. او را در حال نعمت چنان ستایش میکنیم که در حال بلا و مصیبت... اوست که سخنان نیک بسویش بالا برده می شود و اوست که کار نیک را بلندمرتبه میگرداند... و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنهاست و شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد بندهی خداوند و رسول اوست و اوست که امام متقیان است و سرور اولین و آخرین و صاحب مقام شفاعت و حوض کوثر است.
بهترین و پاکترین درود و سلام خداوند بر او باد. درود و سلامی همیشگی و پی در پی بر او و بر اهل بیت و یاران وی و همهی آنانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی نمایند.
اما بعد... خود و شما را به تقوای خداوند متعال سفارش میکنم. تقوایی که مونس هنگام ترس است و نیروی هنگام ضعف و برکت هنگام کمبود و علم ِ هنگام جهل:
... وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [بقره: 282]
(و تقوای الله را پیشه سازید و خداوند شما را آموزش میدهد و الله به هر چیزی آگاه است.)
نمازگزاران محترم هیچ انسانی نیست هرچند هرعقیده ای داشته باشد مگراینکه قضیه ی رزق وروزی ذهن اورامشغول کرده است ، وقتی که به حرفهای مردم گوش می دهیم می بینیم که بیشترحرفهای آنهابحث رزق وروزی است ، انسان صبح زود ازخانه اش بیرون می رود مالی بدست آورد تا نیازهای اولاد وفرزندان وخانواده خود را برآورده کند .
سؤال اینجاست نظر اسلام درمورد قضیه ی رزق وروزی چیست؟ وخداوند چه قوانینی برای رزق وروزی قرار داده است؟
چرا چون که برای رزق وروزی قوانین زیادی است لذا من در این جمعه به یکی از قوانین رزق وروزی می پردازم وآن هم توکل برخداوند است. البته منظورما فقط رزق وروزی حلال است.
خداوند می فرمایند:( وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) و هر كس بر خدا توكل كند، كفايت امرش را مىكند؛
ومی فرمایند(فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد
عن عمر رضي الله عنه قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: « لو أنكم تتوكلون على الله حق توكله لرزقكم كما يرزق الطير، تغدو خماصا وتروح بطانا»
از عمر رضي الله عنه روايت است که گفت:
شنيدم پيامبر صلي الله عليه و سلم را فرمود: اگر شما بنحوي که شايسته است بر خدا توکل و اعتماد کنيد، همانا شما را خداوند مانند مرغان که صبح گرسنه بر مي آيند و شام سير باز مي گردند، روزي مي دهد.
به درستی که توکل بر خداونداز واجبات ایمان می باشد وبرای اینکه نهایت توکل برخداوند داشته باشیم نیاز این دارد که از قدرت وتوانایی وعظمت خداوند مطلع باشیم چون که محال است انسان به کسی توکل واعتماد کند درحالی که چیزی ازآن با خبرنیست. لهذا چون که ما ازخداوند باری تعالی وازقدرت وعظمت اوزیاد اطلاع نداریم در نتیجه به خداوند توکل آنچنانی نداریم.
به این آیه گوش دهید(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ) خداوند روزىدهنده و صاحب قوت و قدرت است
خداوند دراین آیه پنج تأکید به کاربرده است وعلت آن این است که انسان به خداوند شک دارد لذ پنج تأکید به کاربرده است وآن هم(إن-الله-هو-الرزاق-ذوالقوةالمتین)است تا انسان مطمئن شود،
.پس به اندازه ای که به خداوند شناخت داشته باشی به همان اندازه ازقدرت خداوند مطلع می شود.
عزیزان نمازگذارازنمونه های قدرت خداوند دراین هستی زیاد است خداوند آن رابرای ما ثابت کرده است واین نمونه ها کافی است که ما را به خداوند با اطمینان ترسازد.
حضرت موسی(ع) بعد ازاینکه با خداوند صحبت کرد مشتاق دیدارخداوند شد لذا به خداوند گفت که می خواهم تورا ببینم خداوند به اوجواب می دهد که نمی توانی مراببینی ولی به این کوه نگاه کن اگرتحمل دیدن مرا داشت توهم می توانی مرا ببینی وقتی که خداوند به کوه آشکار می شود فقط نورخداوند به کوه می رسد وکوه ویران می شودآن وقت حضرت موسی(ع) بی هوش می شود ووقتی به هوش می آید ومی فرمایند که ای خداوند توبه کردم و من اولین ایمان آورندگان هستم.
خداوند میفرمایند(وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ) و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى ديد! ولى به كوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد!» اما هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد؛ و موسى مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض «خداوندا من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!»
زمانی که خواستند حضرت ابراهیم (ع) را در آتش بیندازند او فقط بر خدا توکل نمود ونتیجه ی توکل خود را زمانی که آتش سرد وخنک گردید مشاهده کرد.
این فقط دو نمونه از نمونه های قدرت خداوند می باشد و به خاطر ضیق وقت به دیگرنمونه ها اشاره نمی کنم .
ولی فقط کافی است به این هستی نگاهی بیفکنیم آن وقت قدرت خداوند راخواهیم دید، اما متأسفانه ما ازاین نشانه ها به راحتی می گذریم
خداوند می فرمایند( وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ )
و چه بسيار نشانهاى (از خدا) در آسمانها و زمين كه آنها از كنارش مىگذرند، و از آن رويگردانند!
پس (ومن یتوکل علی الله فهوحسبه) و هر كس بر خدا توكل كند، كفايت امرش را مىكند .
عزیزان به دنبال این وآن نباشید ونسبت به این وآن نفاق و دورویی نداشته باشید چاپلوسی این وآن رانکنید ذلیل وپست این وآن نباشید اینها همه مخلوق خداوند هستند وهیچ چیزی دست آنها نیست که بخواهید به آنها نفاق ودورویی کنید.
عن ابن عباس، رضي الله عنهما، قال: « كنت خلف النبي صلى الله عليه وسلم يوما فقال: « يا غلام إني أعلمك كلمات: « احفظ الله يحفظك احفظ الله تجده تجاهك، إذا سألت فاسأل الله، وإذا استعنت فاستعن بالله، واعلم: أن الأمة لو اجتمعت على أن ينفعوك بشيء، لم ينفعوك إلا بشيء قد كتبه الله لك، وإن اجتمعوا على أن يضروك بشيء، لم يضروك إلا بشيء قد كتبه الله عليك، رفعت الأقلام، وجفت الصحف».
از ابن عباس رضي الله عنهما روايت است که گفت:
روزي در پشت سر پيامبر صلي الله عليه وسلم بر مرکب شان سوار بودم بعد فرمود: فرزندم چند سخن برايت تعليم مي دهم: خدا را حفظ کن تا ترا حفظ کند. بياد خدا باش او را در برابرت مي يابي. اگر چيزي مي خواهي از خدا بخواه، و اگر ياري مي جويي از خدا بجو و بدان که اگر تمام مردم جمع شوند تا به تو نفعي برسانند، نفع رسانده نمي توانند، مگر چيزي را که خداوند برايت نوشته است واگر همه جمع شوند تا به تو ضرري برسانند، ضرري رسانده نمي توانند، مگر آنچه خداوند برايت نوشته و مقدر کرده است. قلم ها برداشته شده و صحيفه خشک گرديده است.
ذلیل نباش با خدا باش همه با توخواهند بود ، کسی که بین خودش وخدایش اصلاح کند خداوند بین او ومردم صلح وآشتی برقرارمی کند.
((والحمدلله رب العالمین))
خطبه ی دوم:
روزی ازروزها ازحاتم أصم (نمازگذاروعابد و زاهد از تابعین می باشد) پرسیده شد چگونه توکل برخداوند رامحقق کردی جواب دادتوکل برخدارا باچهارخصلت محقق کردم گفتند چیست گفت:
1-دانستم اینکه کسی روزیم را غیرازمن نمی گیرد پس قلبم مطمئن شد.
2-دانستم که کارم کس دیگری را انجام نمی دهد لذا مشغول آن شدم.
3-دانستم که خداوندازمن مطلع است لذا شرمم شدکه مرابرمعصیت ببیند.
4-دانستم که مرگ منتظرمن است لذاتوشه رابرای آخرت آماده ساختم.
اینها متوکلین واقعی هستند.
یکی ازبزرگان سلف می فرمایند(مسکینند اهل زمین ازدنیارفتندولی ازقدرت وعظمت خداوندمطلع نشدند).
عزیزان محترم در نهایت در نظرگرفتن اسباب را همراه با توکل بر خداوند را فراموش نکنیم وهمچنین فراموش نکنیم که به اسباب بیشتر از خدا تکیه نکنیم.
و در پایان درود و سلام فرستید بر بهترین انسانها محمد بن عبدالله، صاحب حوض کوثر و دارای مقام شفاعت که خداوند شما را به آن امر نموده و فرموده است:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا [احزاب: 56]
(همانا الله و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او درود و سلام فرستید)
و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: "هر که بر من یک درود فرستد خداوند بر او ده بار درود خواهد فرستاد".
بارالها درود و سلام و برکت فرست بر بنده و پیامبرت محمد و خشنود باش از چهار خلیفهی مسلمبن ابوبکر و عمر و عثمان و علی و از دیگر صحابهی پیامبرت و از تابعین و آنانی که تا روز قیامت از آنان به نیکی پیروی نمایند. و همچنین از ما با لطف و کرم خود ای بزرگوارترین بزرگواران.
بارالها اسلام و مسلمانان را عزت ده، بارالها اسلام و مسلمانان را عزت ده، بارالها اسلام و مسلمانان را عزت ده، و شرک و مشرکان را خوار بگردان. بارالها دینت و کتابت و سنت پیامبرت و بندگان مومنت را یاری ده...
بارالها غصهی غصهداران را برطرف نما و سختی سختیدیدگان را از بین ببر و قرض قرضداران را ادا نما و بیماران مسلمانان را شفا ده ای رحیمترین رحیمان.
بارالها ما را در سرزمینهایمان ایمن گردان و مسئولان و متولیان امر ما را صالح گردان و کسانی را در راس امور ما قرار ده که تقوای تو را داشته باشند و در پی رضایت تو باشند.
بارالها هر خیری را که از تو خواستیم ما را عطا کن و هر آنچه را که نخواستیم خود عنایت فرما. پروردگارا ما را در دنیا و در آخرت نیکی عطا فرما و از آتش دوزخ حفظ نما. پاک و منزه است پروردگار ما آن پروردگار عزت از آنچه مشرکان او را بدان وصف میکنند و سلام بر پیامبران و سخن آخرمان این است که:
الحمدلله رب العالمین.
حمد و سپاس از آن الله بزرگ و ذوالجلال است. او را در حال نعمت چنان ستایش میکنیم که در حال بلا و مصیبت... اوست که سخنان نیک بسویش بالا برده می شود و اوست که کار نیک را بلندمرتبه میگرداند... و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنهاست و شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد بندهی خداوند و رسول اوست و اوست که امام متقیان است و سرور اولین و آخرین و صاحب مقام شفاعت و حوض کوثر است.
بهترین و پاکترین درود و سلام خداوند بر او باد. درود و سلامی همیشگی و پی در پی بر او و بر اهل بیت و یاران وی و همهی آنانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی نمایند.
اما بعد... خود و شما را به تقوای خداوند متعال سفارش میکنم. تقوایی که مونس هنگام ترس است و نیروی هنگام ضعف و برکت هنگام کمبود و علم ِ هنگام جهل:
... وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [بقره: 282]
(و تقوای الله را پیشه سازید و خداوند شما را آموزش میدهد و الله به هر چیزی آگاه است.)
ای مردم: ما در زمانهای زندگی میکنیم که در آن تمدن مادی پیشرفت چشمگیری کرده است بلکه میتوان گفت این تمدن به جایی رسیده است که پیش از آن بدان حد نرسیده بود و به ذهن هیچ بشری نیز خطور نکرده بود.
تمدنی که از مظاهر آن میتوان به گشایش در کسب روزی و آسایش زندگی و رفاه مادی و پیشرفت هولناک در همهی زمینهها اشاره کرد. زندگی افسانهای معاصری که عقل را به حیرت آورده و چشمها را خیره میسازد به گونهای که در فاصلهی یک چشم به هم زدن پدیدهای جدید را در جهان پیشرفت مادی و تکنولوژی به چشم خواهی دید. اما این تمدن و این آتشفشان هولناک در مسیر پیشرفت مادی باعث نشده است که انسان کنونی از انسان گذشته خوشبختتر یا در زندگی بهتر، و یا دارای امنیتی بیشتر باشد...
این تنها به علت غیاب یک عامل مهم رخ داده است که زندگی بدون آن نه در کسب و نه در علم و نه حتی در آب و غذا هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت... حال بیایید ببینیم این عامل مهم که مسنحق چنین اهمیتی است چه میتواند باشد؟
این عامل مهم "برکت" در تمام چیزهایی است که ذکر کردیم. برکت عنصری اساسی در همهی وجود انسان است که زندگی بدون آن قوام نمییابد. کسب و کاری که برکت در آن نباشد چه ارزشی دارد؟ وقتی که برکت در آن کسب و کار نیست به چه درد میخورد؟ فایدهی علم بیبرکت چیست؟ آب و غذایی که نه سیر میکند و نه سیراب چه ارزشی دارد؟
برکت نه در زیادی مال است و نه در جاه و قدرت و نه در زیادی فرزند و نه در علم مادی صرف. این عنصر در واقع ارزشی است معنوی که با چشم دیده نمیشود و با مقیاسهای روزمره نیز اندازه گرفته نشده و هیچ خزینهای نمیتواند آن را در خود جای دهد، بلکه این عامل احساسی است مثبت که انسان آن را در درون خود مییابد و باعث صفای نفس و آرامش قلب و گشادگی سینه و رضایتی همراه با آسودگی میشود...
اگر امنیت فرد در مسیر زندگی و در تامین معاش و سلامت بدن، همهی اینها گمشدهی زندگان باشد و چونان درختی باشد که بر آنها سایه میافکند، میتوان برکت را چون آب و هوا و نور مورد نیاز این درخت دانست.
بله ای بندگان خداوند... خداوند عزو جل با فضل ویژهی خویش این عامل، یعنی برکت را خارج از چارچوب مال و یا سلامت به عنوان فضلی ویژه از سوی خویش در اشیاء به ودیعت میگذارد تا آنجا که میبینیم با وجود این عامل، گاه کلبهای کوچک به کاخی بزرگی تبدیل میشود اما هنگامی که عامل برکت وجود نداشته باشد حتی صاحبان کاخها نیز کاخ خود را به مانند قفس یا زندانی کوچک میبینند و همهی اینها به وجود برکت بستگی درد. یعنی "کم" با وجود برکت "بسیار" شده و "بسیار" بدون برکت "کم" خواهد شد.
برکت یعنی بسیار شدن و رشد یافتن. برکت در وقت یعنی گسترده شدن آن و امکان استفادهی کامل از آن و در مورد عمر، به معنای طولانی شدن و عمل نیکو انجام دادن ِ در آن است. برکت در علم به معنای احاطه یافتن بر آن و عمل به مقتضای آن و دعوت به آن است. اما برکت در مال به معنای فراوانی آن به همراه کافی بودن آن است و برکت در سلامتی یعنی کامل بودن آن و بدور بودن از دردها. به همین صورت برکت در همهی شئون زندگی معنا مییابد.
ای مردم: اکثر انسانها از کمبود برکت در زندگی خویش رنج میبرند.. آنان میبینند با اینکه در دنیای فراوانی نعمت و آسانی زندگی قرار دارند اما با این وجود رضایت از وضعی که در آن هستند چیزی است دست نایافتنی... میبینند که مال میآید و غذا فراهم است و فرزندان به دنیا میآیند اما همهی اینها بدون برکت میآیند و میروند؛
یکی را میبینی که حقوقش زیاد است اما برکتی در آن نیست... و این یکی را می بینی که فرزندان بسیاری دارد اما بدون فایده و برکت... و دیگری را که علم بسیاری دارد اما بدون هیچ برکت و نفعی برای خود و دیگران... و بلکه این بیبرکتی از دایرهی فرد فراتر رفته و جامعه را نیز تحتالشعاع خود قرار داده است.
برای مثال در دنیای معاصر خواهیم دید که کشورهای توسعه یافته وامهایی را در اختیار کشورهای جهان سوم قرار میدهند که یکسوم آن صرف خرید کالاهایی میشود که ساخت خود کشورهای صنعتی است و یک سوم دیگر آن هزینهی کارکنان و ناظران کشوهای صنعتی بر این کالاها میشود. باقمیاندهی این وام نیز صرف خرجهای دیگر و بهرهی آن میگردد.
پس از سالها کشورهای بدهکار بیش از آن که گرفتهاند را به طلبکاران خود پس میدهند اما این قرض همچنان باقی است.
کشورهای طلبکار نیز با وجود آنکه هم بهرهی وام را گرفته و هم کالاهای خود را فروختهاند و هم برای شهروندان خود ایجاد اشتغال کردهاند، همچنان گلوی بدهکار را در دستان خود دارند و او را تهدید به خفه شدن میکنند.
با این وجود این جوامع چه برکتی را در وضعیت کنونی و آیندهی خود میبینند؟ حال این جامعهها به مانند تشنهای است که آب شور مینوشد که هرچه مینوشد تشنهتر میشود!
بندگان خداوند: اگر به گذشته برگردیم نمونههای زیادی از وجود برکت در عصر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه و دیگر دوران ها و حتی دورانهای نه چندان دور مشاهده خواهیم کرد.
برای مثال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در یک قرص و دو قرص نان برکت مییافت و شاید او و اصحابش از یک ظرف غذا سیر میشدند. عثمان رضی الله عنه که ارتش "عُسرة" را با پول خود مجهز نمود، در ثمرهی نخلستان خود برکت یافت تا آنکه درآمد آن به صدهزار سکه یا بیشتر رسید.
در صحیح بخاری آمده است که زبیر بن عوام وصیت کرد فرزندانش بدهی او را که دو ملیون و دویست هزار برآورد میشد پرداخت نمایند و فرزندش عبدالله را اینچنین وصیت کرد که: "ای فرزندم اگر در پرداخت بخشی از بدهی من ناتوان شدی به خدای خود توکل کن تا به اموالت برکت دهد.
زبیر هیچ درهم و دیناری به جای نگذاشته بود جز دو قطعه زمین. روزها گذشت تا آنکه خداوند در زمینهای زبیر برکت انداخت و به قیمت بسیاری بالایی به فروش رفتند. بدین ترتیب پنجاه ملیون و دویست هزار به دست عبدالله بن زبیر رسید. زبیر بن عوام چهار همسر داشت که به هر کدام دو ملیون و دویست هزار به عنوان میراث رسید، یعنی دقیقا به اندازهی بدهی زبیر.
ببیند برکت یعنی چه... در مسند امام احمد چنین آمده است که در خزینهی بنی امیه دانهی گندمی یافتند که به اندازهی هستهی خرما بود و در میان کاغذی قرار داشت که بر آن چنین نوشته شده بود: "این دانهای است که در دوران عدل روییده میشد" ...
این نمونهای است از آثار برکت که نزد گذشتگان ما رخ داده است تا آنکه ما میان دو دوران مبارک قرار بگیریم: دوران پیشینیان و دوران آیندگان چنانکه در صحیح مسلم آمده است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: "قیامت برپا نخواهد شد تا آنکه جزیرة العرب به مانند گذشت تبدیل به باغها و رودخانهها شود"
و در صحیح مسلم چنین آمده که رسول خداوند فرمودند: "از جمله برکتهایی که در آخرالزمان بر مردم نازل خواهد شد این است که گروهی از مردم زیر سایهی پوست اناری که آن را خوردهاند خواهند نشست و یک شتر شیرده برای جمعی زیاد از مردم کافی خواهد شد".
پس ای بندگان خداند تقوای وی را پیشه سازید و جایگاههای نزول برکت را در زندگی خویش بیابید و بیایید از خود علت فقدان برکت را جویا شویم. و خداوند حال هیچ قومی را تغییر نخواهد داد تا آنکه خود، درون خود را تغییر دهند:
ولَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ [اعراف: 96]
(و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میساختند برکتهای آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم اما آنان تکذیب نمودند پس آنان را به خاطر گناهانی که مرتکب شدند به عذاب گرفتار ساختیم)
خداوند من و شما را بوسیلهی قرآن بزرگ، سود رسانَد و من و شما را به واسطهی آیات آن سودمند گرداند. آنچه را گفتم اگر صحیح بود از خداوند است و اگر اشتباه بود از خودم و شیطان... و از خداوند مغفرت بخواهید که او بسیار غفور است.
خطبهی دوم:
ستایش تنها از آن الله است. و درود و سلام خداوند بر آنکه پیامبری پس از او نیست.
اما بعد... ای مردم. هر کس به دنبال برکت در درون خود و مال خود هست باید که به دنبال اسباب آن باشد و هر که در روش رسول خداوند صلی الله علیه وآله وسلم نظر بیاندازد خواهد دید که برکت در این امور خلاصه میشود:
اول اینکه: جامعهی مسلمان تقوای پروردگار را پیشه ساخته و بر اساس خواستهی خدا و رسولش به آنها ایمان بیاورد. خداوند متعال میفرماید:
ولَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ [اعراف: 96]
(و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میساختند برکتهای آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم اما آنان تکذیب نمودند پس آنان را به خاطر گناهانی که مرتکب شدند به عذاب گرفتار ساختیم)
دوم: به جای آوردن شکر خداوند برای نعمتهای وی. خداوند میفرمایند:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ [ابراهیم: 7]
(و آنگاه که پروردگارتان اعلام نمود که اگر شکر کنید شما را افزون خواهم داد و قطعا اگر کفران بورزید عذاب من سخت و شدید است).
و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: "خداوند برکتی از آسمان فرونمیفرستد مگر آنکه گروهی از مردم به آن کفر میورزند" [به روایت امام مسلم]
سوم: کسب و کار حلال و دوری از معاملات و وامهای ربوی زیرا الله سبحانه و تعالی میفرماید:
يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ [بقره: 276]
(همانا الله ربا را کم میمند و صدقه را افزون میگرداند و الله هیچ کافر گناه پیشهای را دوست ندارد)
و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: "این مال، سبز است و خوش... هر که آن را به حق به دست آورد برایش در آن برکت انداخته میشود، و چه بسا کسانی که بدون حق در مال خدا و رسولش دست میآورند و در آخرت جز آتش به دست نخواهند آورد" [به روایت ترمذی]
چهارمین سبب به دست آوردن برکت میانهروی در مصرف و دوری از اسراف است. خداوند متعال میفرماید:
إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا [اسراء: 27]
(همانا اسرافکاران برادران شیاطینند و شیطان نسبت به پروردگار خود بسیار کفرپیشه بود)
و هرچیزی که شیطان بدان راه یابد هیچ برکتی نخواهد داشت. برای همین است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: "بابرکتترین زنان آنانی هستند که مهریهشان کمتر باشد" [به روایت بیهقی و نسائی]
پنجمین عامل ایجاد برکت "صدق و راستی" است. زیرا خداوند در کار انسانی که در ظاهر و باطن خود صادق است برکت ایجاد میکند. چه آن فرد مسئول باشد و چه عالم و یا تاجر و یا در هر مقام و مسئولیتی که باشد زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:
"خریدار و فروشنده تا وقتی از هم جدا نشدهاند اختیار دارند که معامله را فسخ کنند... پس اگر راستی پیشه ساختند و بطور آشکار و واضح معامله نمودند در معامله شان برکت خواهد افتاد و اگر کتمان ورزیدند و دروغ پیشه ساختند برکت معاملهشان از بین خواهد رفت" [به روایت بخاری و مسلم]
امام ابن قیم در این باره میگوید: "برکت انسان عالم در این است که حق را به دیگران برساند و آن را کتمان نکند. اما اگر او خلاف این را انجام داد، سنت الهی بر این است که برکت علم و دین و دنیای وی از بین خواهد رفت".
از دیگر اسباب به دست آوردن برکت "دعا" و روی آوردن به خداوند است که این سبب در داستان زبیر که ذکر کردیم گذشت.
آخرین این اسباب "قناعت" است. برخی از علما این سخن خداوند متعال را در سورهی نحل که میفرماید: {او را زندگی نیکی خواهیم بخشید} به قناعت تفسیر کردهاند. زیرا که انسان موهبتی بهتر از قناعت به دست نیاورده است.
و در پایان درود و سلام فرستید بر بهترین انسانها محمد بن عبدالله، صاحب حوض کوثر و دارای مقام شفاعت که خداوند شما را به آن امر نموده و فرموده است:
ِانَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا [احزاب: 56]
(همانا الله و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او درود و سلام فرستید)
و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: "هر که بر من یک درود فرستد خداوند بر او ده بار درود خواهد فرستاد".
بارالها درود و سلام و برکت فرست بر بنده و پیامبرت محمد و خشنود باش از چهار خلیفهی مسلمبن ابوبکر و عمر و عثمان و علی و از دیگر صحابهی پیامبرت و از تابعین و آنانی که تا روز قیامت از آنان به نیکی پیروی نمایند. و همچنین از ما با لطف و کرم خود ای بزرگوارترین بزرگواران.
بارالها اسلام و مسلمانان را عزت ده، بارالها اسلام و مسلمانان را عزت ده، بارالها اسلام و مسلمانان را عزت ده، و شرک و مشرکان را خوار بگردان. بارالها دینت و کتابت و سنت پیامبرت و بندگان مومنت را یاری ده...
بارالها غصهی غصهداران را برطرف نما و سختی سختیدیدگان را از بین ببر و قرض قرضداران را ادا نما و بیماران مسلمانان را شفا ده ای رحیمترین رحیمان.
بارالها ما را در سرزمینهایمان ایمن گردان و مسئولان و متولیان امر ما را صالح گردان و کسانی را در راس امور ما قرار ده که تقوای تو را داشته باشند و در پی رضایت تو باشند.
بارالها هر خیری را که از تو خواستیم ما را عطا کن و هر آنچه را که نخواستیم خود عنایت فرما. پروردگارا ما را در دنیا و در آخرت نیکی عطا فرما و از آتش دوزخ حفظ نما. پاک و منزه است پروردگار ما آن پروردگار عزت از آنچه مشرکان او را بدان وصف میکنند و سلام بر پیامبران و سخن آخرمان این است که:
الحمدلله رب العالمین.
:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0